مردی که دنیا را فروخت
توضیح: این مطلب درباره گروه نیروانا و موسس اون کرت کوبین است.
موسیقی: سبکش که گرانج بود و سلطان راک دهه ی 90 بود. آهنگ هاش ساده اما دلنشین اند. البته یه خاصیت عجیبی دارن و اون اینه که اولش ازش لذت میبرید.ولی اگه زیاد بهشون گوش کنید حس عجیبی از بی حسی-خماری و گیجی بهتون دست میده. فکر میکنم بخاطر حال و هوای خود کرت کوبین بوده.چون اون بعلت افسردگی و بیماری زخم معده ای که داشت مورفین و هروئین مصرف میکرد. واسه همین حس و حال آهنگاش تو خماری و وهم هس.
زندگی کوبین: در 7 سالگی پدر و مادرش ازهم جداشدن که این تاثیر عمیقی روش گذاشت و باعث شد به فردی ضداجتماع تبدیل شه.گیتار زدن رو بصورت تجربی و بدون معلم یاد گرفت.در مقطعی 2 ساله بخاطر طلاق پدرومادرش کارتن خواب شد.حدود سال 1990 گروه نیروانا رو تشکیل داد.در سال 1991 دومین آلبومشون بنام Nevermind ترکوند.این آلبوم دنیای موسیقی راک رو متحول کرد و پانک راک و سبک جدید گرانج رو به جریان اصلی راک تبدیل کرد. پس از این آلبوم شهرت زیاد و طرفداران زیادتری پیدا کرد. این محبوبیت با آلبوم های بعدیش باز هم افزایش پیدا کرد.ولی کرت بخاطر شخصیت پیچیده و حساس و افسردگی شدیدش از این شهرت نفرت داشت.از ابراز احساسات طرفداران فراری بود.حتی گاهی خودش و طرفداراش رو مسخره میکرد. ولی افسردگی شدید باعث چندبار اقدام به خودکشی شد. بالاخره در آوریل 1994 جسدش درحالی پیدا شد که مغزش با گلوله شاتگان متلاشی شده بود. این بود مردی که دنیا را فروخت...


The man who sold the world

We passed upon the stair, we spoke in was and when
Although I wasn't there, he said I was his friend
Which came as a surprise, I spoke into his eyes
I thought you died alone, a long long time ago

Oh no, not me
We never lost control
You're face to face
With The Man Who Sold The World

I laughed and shook his hand, and made my way back home
I searched for a foreign land, for years and years I roamed
I gazed a gazeless stare, we walked a million hills
I must have died alone, a long long time ago

Who knows? Not me
I never lost control
You're face to face
With the Man who Sold the World

Who knows? not me
We never lost control
You're face to face
With the Man who Sold the World


از پله ها بالا میرفتیم و از گذشته صحبت میکردیم
اگر چه من نمی فهمیدم
ولی او میگفت من در گذشته دوست او بودم
صحبت کردن رو در رو با او
برایم تعجب آور بود
چون به من میگفت:
گمان میکردم تو سالها قبل در تنهایی مرده ای

آه نه, من نبودم
من هرگز کنترلم را از دست نداده ام
و تو اکنون در مقابل مردی هستی
که جهان را فروخت

خندیدم و دستش را فشردم
و به خانه باز گشتم
سالهاست که سر گردان
به دنبال مزرعه وزمین هستم
و به ملیونها نفر در اینجا
با شگفتی خیره شدم .
زیرا ما سالهای سال پیش از این بایستی می مردیم.

چه کسی میداند ؟ من که نمیدانم
ما هیچوقت کنترلمان را از دست نداده ایم
وشما اکنون در مقابل مردی هستید
که جهان را فروخت...
برچسب‌ها:
2 Responses
  1. Pedpak Says:

    مردی که دنیا رو فروخت...
    اسمش منو میترسونه!


  2. tabaloogaa Says:

    هورا...پدرام زنده است!
    من که از این اسم خیلی خوشم میاد.


ارسال یک نظر