منطق
در راه کشف حقیقت
سقراط به شوکران رسید
مسیح به میخ وصلیب.
ما نه اشتهای شوکران داریم
نه طاقت میخ وصلیب
پس بهتر است به جای کشف حقیقت
برگردیم کشکمان را بسابیم!
                                                                               از مجموعه شعر طنز اکبر اکسیر
متنو بخون! عنوان نمیخواد!
رابطه ی رضا براهنی و محسن نامجو: 
                                                                   شعر از من / آهنگ از تو
برچسب‌ها: 1 نظر |
Oy
...همیشه فکر میکردم که وقتی که پیر شدم
خدا یجوری وارد زندگیم میشه...
نيومد!
اون رو مقصر نميدونم.اگه من هم جاش بودم, يک همچين نظري در مورد فردي مثل خودم داشتم...
                     
                             No Country For Old Men/ by Joel & ethan coen

پی نوشت: بپا اینطوری نشی...حالا تو هرکاری که عشقته.
برچسب‌ها: 1 نظر |
تزریق امید!
در مملکتی زندگی میکنیم که معلمش در کلاس به دانش آموزان میگوید: ما زندگی کردیم یا زندگی ما رو...؟!

پی نوشت : زین پس در عصر یخی خنک بازی های مارا بخوانید!!!
برچسب‌ها: 1 نظر |
بگو بگو
پیش نوشت: بگوشید از استاد:
بگو بگو 
که چه کارت کنم بگو 
که چه کارت کنم ز گریه جویم و دل را 

بگو بگو 
که شکارت کنم بگو 
که شکارت کنم به غمزه مویم و آه 

ببین ببین 
که فغانت کنم ببین 
که فغانت کنم ز خنده چینم و لب را 

ببین ببین 
که نشانت کنم ببین 
که نشانت کنم ز فتنه کینم و آه 


نماز شام غریبان چو گریه آغازم 
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم 
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار 
که از جهان ره و رسم سفر براندازم 
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب 
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم 
خدای را مددی ای رفیق ره تا من 
به کوی میکده دیگر علم برافرازم 


بیا بیا 
که نگارت شوم بیا 
که نگارت شوم به طرفه سایم و تن را 

بیا بیا 
به زیارت شوم بیا 
به زیارت شوم چو خسته‌ پایم و آه 

همای اوج سعادت به دام ما افتد 
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد 
حباب وار براندازم از نشاط کلاه 
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد 
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی 
بود که قرعه‌ی دولت به نام ما افتد 

شکن شکن 
که شیارت کنم شکن 
که شیارت کنم ز شرح شاهد و شور آه 

شکن شکن 
چه شرارت کنم شکن 
چه شرارت کنم ز شمس شاهد و شور 

بیا بیا 
که نگارت شوم بیا 
که نگارت شوم به طرفه سایم و تن را 

بیا بیا 
به زیارت شوم بیا 
به زیارت شوم چو خسته ‌پایم و آه 

ببین ببین 
که فغانت کنم ببین 
که فغانت کنم ز خنده چینم و لب را 

ببین ببین 
که نشانت کنم ببین 
که نشانت کنم ز فتتنه کین‌م و آه 


بیا و کشتی ما در شط شراب انداز 
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز 
به نیمه‌شب اگرت آفتاب می‌باید 
ز روی دختر گل‌چهر رز نقاب انداز 
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی 
بود که قرعه دولت به نام ما افتد 

بگو بگو 
که چه کارت کنم بگو 
که چه کارت کنم ز گریه جویم و دل را 

بگو بگو 
که شکارت کنم بگو 
که شکارت کنم به غمزه مویم و آه 


نماز شام غریبان چو گریه آغازم 
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم 
به نیمه‌شب اگرت آفتاب می‌باید 
ز روی دختر گل‌چهر رز نقاب انداز 
همای اوج سعادت به دام ما افتد 
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد 
حباب وار براندازم از نشاط کلاه 
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد 
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی 
بود که قرعه دولت به نام ما افتد 

پی نوشت: به قول معلم ادبیات: بگو بگو...
برچسب‌ها: 0 نظر |
جان مریم

وای گل سرخ و سفیدم کی می‌آیی
بنفشه برگ بیدم کی می‌آیی
تو گفتی گل در آید من می‌یایم
وای گل عالم تموم شد کی می‌یایی
جان مریم چشماتو وا کن منو صدا کن
شد هوا سفید، در اومد خورشید
وقت اون رسید، که بریم به صحرا
وای نازنین مریم
جان مریم چشماتو وا کن منو صدا کن
بشیم روونه، بریم از خونه، شونه به شونه، به یاد اون روزا
وای نازنین مریم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بیدارم
کاش می‌خوابیدم، تو رو خواب می‌دیدم
خوشه غم، توی دلم، زده جوونه
دونه به دونه، دل نمی‌دونه، چه کنه با این غم
وای نازنین مریم
بیا رسید وقت درو، مال منی از پیشم نرو
بیا سر کارمون بریم، درو کنیم گندما رو
بیا بیا نازنین مریم...
برچسب‌ها: 0 نظر |
عشق پانزده سانتی
همه ی مردها دروغگو- بی ثبات- دغل- وراج- دو رو - متکبر- بزدل- نفرت انگیز و شهوت پرست هستند. تمام زنها ریاکار- مکار- خودپسند - کنجکاو و فاسدند. دنیا چاه فاضلابی است بی انتها که موجودات عجیب الخلقه ای در آن می خزند و به کوه هایی از لجن برمیخورند. اما در دنیا چیزی مقدس و باشکوه نیز وجود دارد: پیوند دو موجودِ اینچنین ناقص و وحشتناک. در عشق اغلب اشتباه میکنیم.اغلب احساسات ما جریحه دار میشود و احساس بدبختی میکنیم. اما عشق میورزیم و هنگامی که در آستانه ی مرگیم به عقب برمیگردیم و به خود میگوییم: خیلی رنج کشیده ام.گاهی به بیراهه رفته ام.اما عشق ورزیده ام. پس من زندگی کرده ام.من یک موجود تصنعیِ ساخته و پرداخته ی غرور و کسالت نیستم. زیرا که عاشق بوده ام.
                                                                                                                               آلفرد موسه
برچسب‌ها: 4 نظر |
سبز قامتان زامبیا!
این پُست گاف های گزارشگران فوتبال کشورمان است. از مجله 24 برداشت نمودم.گزارشگرهای ما سوتی میدهند چون:
1-هول میشوند. بنابراین:
  • در مراسم تقدیر از عرب براقی(پیشکسوت داوری) بعد از بازی سپاهان و ذوب آهن گزارشگر خودش را به او میرساند و میگوید: بینندگان عزیز در خدمت زنده یاد عرب براقی هستیم.
2-قاطی میکنند. بنابراین:
  • گزارشگر بازی سپاهان و استقلال میگوید: وزش باران و بارش باد /امکان برگذاری یه بازی زیبارو از بین برده!
  • وقتی در دربی تهران توپ به تیر دروازه میخورد-گزارشگر میگه: تیپو به تور میزنن!
  • موقع تعویض یک بازیکن در لیگ/ گزارشگر اعلام میکند: بله.حالا آماده میشه برای ورود به زمان!
3-با زبان فارسی دچار مشکل میشوند.در نتیجه:
  • در بازی پرسپولیس با پلی اکریل اصفهان وقتی مهدوی کیا با ضربه سر گل میزند/ گزارشگر میگوید: این گل بی شباهت به گل استیلی به آمریکا بود... یا نبود... حالا همکارانم اشاره میکنن که نبود.
  • گزارشگر یکی از بازی های اتریش(Austria) در جام ملت های اروپا تا پایان بازی این تیم را استرالیا خطاب میکند.
  • در مراسم اهدای جوایز فینال جام جهانی 2006 گزارشگر میگوید:<حالا کاناوارو جام رو میگیره...>و وقتی تصویر قطع میشود با خنده ادامه میدهد:<...و لابد بالای سر میبره!>>
4-اطلاعات فوتبالی ضعیفی دارند. بنابراین:
  • در یکی از بازیهای لیگ اسپانیا-که در پخش تلویزیونی شان آمار شوتهای در چارچوب با علامت  /  از کل شوتها جدا میشود- وقتی گزارشگر برای بار دوم عدد 3/7 را میبیند میگوید: و باز هم اعداد ممیز دار. معلوم نیس که منظور تلویزیون اسپانیا از این اعداد چیه؟!
  • در جام ملت های اروپای 96 (کمی بعد از جایگزینی قانون تفاضل گل بجای قانون نتیجه بازی رو در رو) گزارشگر آخرین بازی مقدماتی ایتالیا از ابتدای بازی اعلام میکند که یک تساوی ایتالیا را به دور بعدی میبرد. بازی مساوی میشود و گزارشگر خبر صعود ایتالیا را میدهد ولی بعد از چند دقیقه میگوید: نمیدونم چرا بازیکنای ایتالیا ناراحتن و بازیکنای چک توی اون یکی ورزشگاه دارن خوشحالی میکنن؟!
5-موقع گزارش/حواسشان جای دیگریست.(کجاست؟)
  • وقتی در یکی از بازیهای لالیگا/رئال مادرید گل دوم بازی را میزند-گزارشگر میگوید: توی دروازه.حالا نمیدونم بازی 1-1 شد یا 2-0 .
  • در جام جهانی 2002 گزارشگر تصویر آهسته ی گل دوم ترکیه را گل سوم اعلام میکند.(هر چی شما بگی!)
6-برای رسیدن به سبک شخصی تقلا میکنند. نتیجه میشود:
  • گزارشگر بازی دوستانه تیم ملی با زامبیا میگوید: حالا توپ در اختیار سبز قامتان زامبیا قرار داره!

پی نوشت 1: راستی من الان سرقت ادبی هم کردماااا ! البته با ذکر منبع!
پی نوشت 2: سردمدار این سوتی ها جواد خیابانیه. الان چند ساله که دارم افسوس میخورم که چرا اون روزی که تو کتابفروشی دیدمش دخلشو نیاوردم...اینجاست که میفهمیم باید قدر لحظه ها رو بدونیم!
برچسب‌ها: 2 نظر |